ملا نصر الدین

ساخت وبلاگ
Mohammed haji:
روزی ملانصرالدین در فصل تابستان به مسجد رفت و پس ار نماز و استماع موعظه در گوشه ای از مسجد خوابید و کفشهای خود را روی هم گذاشته زیر سرنهاد.
همینکه به خواب رفت و سرش از روی کفش ها رد شده و به روی حصیر افتاد و کفش ها از زیر سرش خارج شدند، دزد آمد و کفشها را برداشت و برد.
وقتی ملا بیدار شد و کفش ها را ندید دانست مطلب از چه قرار است. پس برای فریب دادن و به چنگ آوردن دزد تدبیری اندیشید و پیش خود خیال کرد که لباس هایم را از تنم بیرون می آورم و آنرا تانموده و زیر سر
میگذارم و خود را به خواب میزنم و سرم را از روی لباس ها پایین می اندازم در این موقع دزد می آید و دست دراز می کند که لباس ها را ببرد و من مچ او را فورا می گیرم و همین کار را کرد.
اما از قضا در خواب عمیقی فرو رفت. وقتی از خواب بیدار شد دید لباس ها را هم برده اند!
برچسب‌ها: موسسه حقوقی
+ نوشته شده در  جمعه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۶ساعت 20:37  توسط حمزه ملاشاهی  | 
توصیه...
ما را در سایت توصیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : edalatgarayantoloue بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت: 16:48